تحولات منطقه

 جشنواره فیلم فجر امسال میزبان 22 فیلم و 3 فیلم رزروی بود که تعدادی از این فیلم‌ها از نظر وسعت کار و هزینه ساخت، قابل توجه بودند. سعید قطبی‌زاده، منتقد سینما و اصغر نعیمی، کارگردان و منتقد سینما در نشست بررسی فیلم‌های جشنواره فجر امسال که با حضور علاقه‌مندان به سینما در پردیس سینمایی اطلس مشهد برگزار شد، به نقد چند فیلم مهم جشنواره پرداختند.

سینمای ایران در حال صنعتی شدن است
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

زهره کهندل/ جشنواره فیلم فجر امسال میزبان 22 فیلم و 3 فیلم رزروی بود که تعدادی از این فیلم‌ها از نظر وسعت کار و هزینه ساخت، قابل توجه بودند. سعید قطبی‌زاده، منتقد سینما و اصغر نعیمی، کارگردان و منتقد سینما در نشست بررسی فیلم‌های جشنواره فجر امسال که با حضور علاقه‌مندان به سینما در پردیس سینمایی اطلس مشهد برگزار شد، به نقد چند فیلم مهم جشنواره پرداختند.
اصغر نعیمی با اشاره به تقویت وجه صنعتی سینما در آثار جشنواره فیلم فجر امسال گفت: در هیچ دوره‌ای از جشنواره با این حجم از فیلم‌های پرهزینه مواجه نبودیم. این امر نشان از حرکت سینما به سمت صنعتی شدن دارد حتی در سینمای عامه پسند هم با تولیداتی مواجه بودیم که توجه جدی بر روی سرمایه‌گذاری داشت و موجب شده بود تا این فیلم‌ها با استاندارد بالایی تولید شوند.
او نوزایی در سینمای ایران را به لحاظ صنعتی، مبارک دانست و افزود: البته سرمایه‌گذاری نهادهای دولتی روی فیلم‌های استراتژیک، عوارضی هم دارد و گاهی موجب تلاش غیرضروری برای ساخت فیلم‌های پرهزینه می‌شود. در واقع فیلم‌های استراتژیک را به محملی برای ساخت فیلم‌های پرهزینه تبدیل می‌کند تا برای کارگردان و تهیه‌کننده سودآوری داشته باشد. در چنین شرایطی مضامینی که می‌توان با هزینه کمی به آن‌ها پرداخت بیهوده به سمت پرهزینه شدن می‌روند و عزم فیلمساز برای پرهزینه ساخته شدن، مانعی برای ساخت فیلم خوب می‌شود. 
این کارگردان خاطرنشان کرد: فیلم مورد علاقه من در جشنواره امسال از فیلمسازی بود که با هوشمندی مسیر معکوسی را در هزینه‌های فیلم طی کرده بود. فیلم «قصر شیرین» رضا میرکریمی در حالی ساخته شد که فیلم‌های قبلی او پرهزینه بودند. میرکریمی در فیلم آخرش تلاش کرد که به حس و حال و فضای فیلم توجه بیشتری بکند و به سینمای ناب خودش در فیلم‌هایی همچون «کودک سرباز» و «زیرنورماه» برگردد، از این منظر فیلم قصر شیرین برای من قابل تأمل بود.
وی با بیان اینکه میرکریمی در این فیلم به جای درآمدزایی روی درآوردن موقعیتی انسانی متمرکز شده بود، عنوان کرد: وقتی فیلم تمام شد احساس کردم که این فیلم می‌توانست به شکل دلپذیری 10 دقیقه دیگر هم ادامه داشته باشد. 

 تبدیل موضوعی استراتژیک
به اثری انسانی
نعیمی فیلم «شبی که ماه کامل شد» را فیلمی دانست که به جنبه‌های صنعتی سینما معطوف شده بود و خاطرنشان کرد: این فیلم یکی از بهترین آثار نرگس آبیار بود. پیش از دیدن فیلم فکر می‌کردم که این فیلم می‌تواند تیرخلاص نرگس آبیار در عرصه کارگردانی باشد ولی بعد از دیدن آن غافلگیر شدم. فیلم به لحاظ استانداردهای فنی، سطح بالایی داشت و اصلاً در آن کم فروشی نشده بود. در واقع هزینه ای که برای ساخت این فیلم شده بود توجیه کاملی داشت. خانم آبیار با هوشمندی تلاش کرده بود موضوعی استراتژیک را به اثری انسانی تبدیل کند. او از موضوعی سفارشی، فیلم خوبی ساخت.
به گفته وی فیلم «مسخره باز» هم فیلم خوبی بود اگرچه این فیلم به لحاظ ساختار و فرم، اشکالات جدی داشت اما کارگردان آن در گام اول فیلمسازی خود، شجاعت و شهامت محقق کردن پروژه‌ای به این اندازه جاه طلبانه را از نظر فنی داشته است.
وی درباره فیلم سرخپوست اظهار داشت: این فیلم را به لحاظ اجرایی فیلم موفقی می‌دانم اما از نظر متن و موقعیت دراماتیک نقص‌هایی دارد. به نظرم ریتم فیلم کند بود و موجب شد از جذابیت‌های آن بکاهد در حالی که با توجه به موقعیت دراماتیک قصه، فیلمساز می‌توانست فضای ملتهب‌تر و مهیج‌تری را بسازد.
نعیمی با بیان اینکه نمی توان به سادگی دوره‌های مختلف جشنواره را با هم مقایسه کرد چرا که فیلم‌های هر دوره به حال عمومی سینما در سال گذشته و حتی سال‌های پیش از آن برمی‌گردد، خاطرنشان کرد: نمی‌توان گفت که جشنواره فیلم فجر بازتاب یکسال سینمای ایران است چون نمایش برخی فیلم‌ها را در این جشنواره شاهد نیستیم.
 
 متری شیش و نیم، یک فیلم پلیسی خوب
سعید قطبی‌زاده هم در ارزیابی‌اش با بیان اینکه فیلم متری شیش و نیم، فیلم خوبی است گفت: این فیلم قصه‌اش را خوب تعریف می‌کند، شخصیت‌ها را درست می‌چیند و چینش شخصیت‌ها با توجه به شرایط فیلم، منطقی و درست است. در ابتدا فیلم با قهرمان داستان که پلیس است آغاز می‌شود و با کشمکش قهرمان و ضد قهرمان و پرداختن به ضد قهرمان ادامه می‌یابد، در نهایت فیلم با قهرمان داستان تمام می‌شود. این مسیر منطقی یک فیلم خوب پلیسی است.
وی اضافه کرد: عده‌ای می‌گویند که چرا شخصیت منفی فیلم، خوب پرداخت شده است؟ در حالی که اگر این شخصیت، خوب پرداخت نمی‌شد شخصیت پلیس به خوبی نشان داده نمی‌شد. هوش پلیس در تصمیم و تشخیص است، آن‌ها با آدم‌های ترسناکی مواجه هستند که این آدم‌های ترسناک، آدم‌هایی معمولی هستند که خانواده دارند اما در شرایطی، مستعد خلافکار شدن هستند؛ بنابراین فیلم وجهه هشدار دهندگی هم دارد. قطبی‌زاده درباره فیلم غلامرضا تختی ساخته بهرام توکلی نیز اظهار داشت: نخستین طلای ایران مربوط به امامعلی حبیبی است در حالی که فیلم غلامرضا تختی، نشان می‌دهد که تختی نخستین مدال طلا را می‌گیرد. فیلم ها، تاریخ را تعریف نمی کنند بلکه قصه تعریف می‌کنند و در این قصه گفتن‌ها، آنچه برای فیلمساز جذاب است، نشان داده می‌شود. عده‌ای فکر می‌کنند که فیلم‌ها، سند تاریخی هستند در حالی که این طور نیست.
این منتقد سینما افزود: نمی‌توان فیلمساز را متهم کرد که چرا به تاریخ وفادار نیست؟ آن‌ها فیلم می‌سازند نه اینکه تاریخ‌نگاری کنند. وقتی متوجه این موضوع نباشیم که فیلم مرجع تاریخی نیست فکر می‌کنیم تختی مورد نظر بهرام توکلی حتماً خود تختی است و وای به حال کسی که برای تحقیق تاریخی، مرجعش یک فیلم داستانی باشد. 


 فیلمی که یک وجب
سینمای ایران را جلو برد
قطبی‌زاده با بیان اینکه گاهی دخالت‌های بی‌جا و حرف‌های غیرسینمایی درباره برخی فیلم‌ها، شیوه مواجهه طبیعی با آن فیلم‌ها را تغییر می‌دهد، گفت: وقتی فیلمی را توقیف می‌کنند، آن را در شرایط مظلوم نمایی قرار می‌دهند مثلاً فیلم آشغال‌های دوست داشتنی که فیلم خوبی نیست، پنج سال توقیف بود و اگر بنویسید فیلم خوبی نیست، فکر می‌کنند که موافق توقیف هستید! متأسفانه این شرایط برای فیلم‌های اصغر فرهادی هم وجود دارد، چند سال پیش نوشتم که فیلم فروشنده، فیلم خوبی نیست و به من برچسب زدند که تو با فرهادی و اسکار گرفتنش مشکل داری!
به باور او برای فیلم متری شیش و نیم هم نباید حاشیه ایجاد شود چون موجب می‌شود جور دیگری با آن برخورد شود. وقتی فیلمی یک ماه بعد از جشنواره قرار است اکران شود، سر و صدا برای چیست؟ این هیاهو روی نظر مردم و منتقدان تأثیر می‌گذارد. در واقع مظلوم‌نمایی و کوبیدن فیلم‌ها، شرایط مواجهه با آن فیلم‌ها را غیرطبیعی می‌کند. 
قطبی‌زاده درباره اینکه آخرین ساخته سعید روستایی، داعیه یک فیلم اجتماعی را دارد یا نه، گفت: ادعای یک فیلم معطوف به انعکاس آن از واقعیت است. معیار برخی منتقدان برای انتخاب یک فیلم، نزدیک بودن فضای فیلم به شرایط واقعی جامعه است در حالی که برخی فیلم‌ها «فیلم ژانر» هستند، از این رو منطق ما برای ارزش گذاری فیلم‌ها الزاماً نباید منطق رئالیستی باشد. یکی از معیارها می‌تواند تطبیق فیلم با واقعیت‌های بیرونی باشد اما در شرایطی که وقعی به تخیل داده نشود، عده‌ای کارمند در عرصه هنر تربیت می‌شوند. به نظرم فیلم متری شیش و نیم، فیلم ژانر است. الگوی فیلم سعید روستایی دقیقاً فیلم مخمصه آل پاچینو بوده است.
این منتقد سینما معتقد است: فیلم متری شیش و نیم یک وجب سینمای ایران را جلو برده است. فیلمساز با نمایش دادن پلیسی که عصبانی می‌شود و فریاد می‌زند، شوخی می‌کند یا زندگی‌اش متشنج شده، نشان می‌دهد که پلیس هم یک انسان است و انسان هم جایزالخطاست. این درحالی است که تصویر پلیس در آثار سینمایی و تلویزیونی «تیپ» بوده و نه «شخصیت». همین که فیلم متری شیش و نیم درباره پلیس از تیپ به شخصیت نفوذ کرده، یک وجب سینمای ایران را جلو برده است. این فیلم تقابل خیر و شر را نشان می‌دهد. البته روستایی در فیلمنامه می‌توانست ظریف تر عمل کند، با موقعیت‌هایی پیچیده‌تر برخورد کند و پایان بندی جور دیگری باشد.

 ما دچار تورم فیلم‌های مدعی واقعیت هستیم
به باور سعید قطبی‌زاده، سینمای ایران دچار فقر ژانر است. تنوع شکلی فیلم‌ها، جای خود را به انباشت دو سه مدل فیلم همچون فیلم‌های کمدی، اجتماعی و سفارشی داده است که در سینمای بعد ازانقلاب، فیلم‌های سفارشی هم تبدیل به ژانر شده است، حتی در دسته‌بندی ژانر، چیزی به نام فیلم اجتماعی نداریم. در کشور ما فیلم اجتماعی، تلقی عامیانه از فیلم‌های سیاسی است.
وی توضیح داد: فیلم طلا، فیلم بدی است ولی کارگردانش می‌گوید من این فیلم را درباره مهاجرت جوانان ساختم، موضوعی که رؤیای امروز جوانان است، همین حرف کافی است تا دهن منتقد را ببندد. متأسفانه آن قدر مرز بین سینما و واقعیت از بین رفته است که همه چیز را سیاسی می‌بینیم. ما در دالان تنگی حرکت می‌کنیم که منتقد جرئت نمی کند حرف بزند. حتی جواد رضویان هم گفته که فیلم «زهر مار» انتقاد از جامعه است و داعیه روشنفکرانه دارد! طرف فیلم بد ساخته است، به منتقدان اعتراض می‌کند که بی‌سواد هستید. بعد مصاحبه می‌کند که فیلم من بهترین فیلم سینمای ایران است.
به گفته قطبی‌زاده، ما دچار تورم فیلم‌های مدعی واقعیت و دچار فقر فیلم‌هایی در ژانرهای مختلف هستیم. یک فیلم پلیسی خوب نداریم چون نمی‌توانیم به پلیس نزدیک شویم حتی فیلم متری شیش و نیم نشان داد که به دزدها هم نمی‌توان نزدیک شد چون نشان می‌دهد که دزدها هم خوبی‌هایی دارند! هیچکاک می‌گوید: اگر بتوانی شخصیت منفی را خوب بپرورانی، هنر کردی.

 شبی که ماه کامل شد
فیلمی با ساختاری درست
این منتقد سینما، آخرین ساخته رضا میرکریمی را فیلمی خوب، دلنشین و مینی مال خواند و درباره فیلم نرگس آبیار گفت: «شبی که ماه کامل شد»، یک فیلم هندی خوب است چون ماجرای عاشقانه دارد، اکشن دارد، اوج و فرود دارد، ویژگی‌های سطحی جذابیت را در روایت عاشقانه خود لحاظ کرده و الگوی ملودرام‌های هندی را دنبال می‌کند. قطبی‌زاده این فیلم را بهترین فیلم نرگس آبیار در کارنامه کاری او دانست که دارای ساختاری درست است و افزود: ملودرام این فیلم آن قدر خوب ساخته شده که اصلاً متوجه گذشت زمان نمی‌شوید چون زمان دراماتیک طولانی ندارد در حالی که فیلم «آسمان زرد کم عمق» با وجود اینکه 82 دقیقه بود اما خیلی طولانی گذشت.
وی ادامه داد: فیلم نرگس آبیار فیلم محبوب من نیست ولی خوشحالم که این فیلم سیمرغ جشنواره فیلم فجر را برد چون تمام ویژگی‌های یک فیلم خوب را دارد، قصه درستی دارد، اکشن است، ملودرام خوبی دارد، وجه صنعتی دارد، بازیگران ستاره دارد و از نگاه زن برادر ریگی، سراغ این شخصیت می‌رود. آرزو می‌کنم که این فیلم، پرفروش‌ترین فیلم سال بعد باشد نه فیلم‌هایی همچون هزارپا.
وی درباره فیلم «سرخپوست» عنوان کرد: این فیلم منطبق با واقعیت نیست و می‌توان گفت فیلم بی‌زمان و بی‌مکان است اگرچه ارجاعتی به زمان شاه دارد تا از تیغ سانسور خلاص شود اما فیلم درباره یک زندانبان عاشق و یک زندانی گمشده است. تلاش این زندانبان برای یافتن زندانی و اثبات شایستگی خودش، تبدیل به تلاشی برای اثبات عشق او می‌شود، این موضوع را دیگر نمی‌توان به چپ و راست ربط داد. من فیلم «سرخپوست» را به خاطر میزانسن آن دوست دارم. این فیلم در فضایی ساخته شده که سقف ندارد، فیلمبرداری در یک سوله انجام شده و فیلمی خلوت با چشم‌اندازهای طبیعی زیباست.
قطبی‌زاده درباره فیلم «ناگهان درخت» هم یادآور شد: من از آدم‌های خیالپرداز در سینما خوشم می‌آید و ادبیات متخیل را دوست دارم. عشقی که در این فیلم نشان داده می‌شود رنگ و بوی بومی دارد، صفی یزدانیان این عشق را در فیلم «دنیای تو ساعت چند است» خوب نمایش می‌دهد اما در فیلم «ناگهان درخت» به دلیل اینکه انتخاب بازیگران خوب نیست، چندان موفق نبوده است. این فیلم نیاز به بازیگران بهتری برای نمایش پیچیدگی شخصیت‌ها داشت. فیلم «ناگهان درخت» نمایشگر افراط در سبک بود و اغراق در اجرا به فیلم آسیب زد در حالی که فیلمنامه آن را خوانده بودم و به نظرم خوب بود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.